مـــحــاســبـه پــروتــئـیــن روزانــه
کلیه فیلدهای عددی با اعداد انگلیسی تایپ شوند.
این ابزار برای خانمهای باردار و افراد زیر ۱۸ سال مناسب نیست.
* این محاسبهگر برای خانمهای باردار و افراد زیر 18 سال مناسب نیست.
مقدار پروتئین مورد نیاز روزانه شما چقدر است؟
پاسخ به این سوال مانند بسیاری از مسائل تغذیهای دیگر ممکن است پیچیده باشد. مقدار پروتئین و کالری ایدهآل شما بستگی به وضعیت سلامت، ترکیب بدن، هدف اصلی، و نوع، شدت، مدت زمان و فراوانی فعالیتهای فیزیکی شما دارد. حتی با در نظر گرفتن همه این موارد، شما یک عدد اولیه خواهید داشت که باید آن را از طریق آزمایشهای شخصی تنظیم کنید و یا با ابزار محاسبه پروتئین روزانه آن را تخمین بزنید.
با این حال، بهعنوان یک نقطه شروع پایه، افرادی که بهطور کلی سالم هستند (یعنی کسانی که بیماریای ندارند که نیاز به محدود کردن مصرف پروتئین داشته باشد) باید هدف خود را برای مصرف پروتئین حداقل ۱.۲ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز (g/kg/d) قرار دهند، بدون توجه به ترکیب بدن و سطح فعالیت فیزیکی آنها. زنان باردار یا شیرده باید هدف خود را برای مصرف پروتئین حداقل ۱.۷ g/kg/d قرار دهند.
محاسبه نیاز کالری روزانه
نیاز پروتئین روزانه باید بر اساس وزن بدن باشد، نه مصرف کالری، و معمولاً بهصورت گرم بیان میشود، چه به ازای هر کیلوگرم وزن بدن (g/kg) و چه به ازای هر پوند وزن بدن (g/lb). بازهها در جدول زیر نشاندهنده تفاوتهای فردی شناختهشده هستند. ابزار محاسبه پروتئین روزانه شما را بیشتر در این زمینه راهنمایی میکند.
محاسبه پروتئین روزانه برای بزرگسالان بر اساس هدف ترکیب بدن (g/kg)
وزن بدن سالم:
- نگهداری: ≥۱.۲
- افزایش عضله: ۱.۶–۲.۲
- کاهش چربی: ۱.۶–۲.۴
وزن بدن اضافه یا چاق:
- نگهداری: ≥۱.۲
- افزایش عضله: ۱.۲–۱.۶
- کاهش چربی: ۱.۲–۲.۴
در افزایش عضله، بخش بالایی این محدوده باید مصرف شود تا افزایشهای عضلانی به حداکثر برسند، بر اساس شواهد محدود
محاسبه پروتئین روزانه بهینه برای بزرگسالان سالم و کمتحرک
برای بزرگسالان، میزان مصرف پروتئین توصیهشده از سوی سازمانهای بهداشتی ایالات متحده، ۰.۸ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز است. با این حال، تحلیلهای آماری بیشتر از دادههای استفادهشده برای تعیین این میزان نشان میدهند که این عدد باید بالاتر باشد: ۱.۰ g/kg/d.
نکته این است که برخلاف باور عمومی، RDA (میزان توصیهشده روزانه) نمایانگر مصرف ایدهآل نیست. در واقع، این میزان حداقل مصرف برای جلوگیری از سوءتغذیه است. متاسفانه، RDA برای پروتئین از مطالعات تعادل نیتروژن به دست آمده که نیاز به رژیمهای آزمایشی دارند که افراد برای چندین هفته آنها را مصرف کنند تا اندازهگیریهای لازم انجام شود. اگر از محاسبه پروتئین روزانه در ابتدای صفحه استفاده میکنید، موارد گفته شده را در نظر بگیرید.
این زمان کافی را به بدن میدهد تا برای تطبیق با مصرف پروتئین کم، فرآیندهایی را که برای بقای بدن ضروری نیستند اما برای سلامت بهینه اهمیت دارند، مانند چرخش پروتئین و عملکرد ایمنی، کاهش دهد.
یک روش جایگزین برای تعیین نیاز پروتئین، به نام تکنیک اکسیداسیون اسید آمینه شاخص (IAAO)، بسیاری از مشکلات مطالعات تعادل نیتروژن را برطرف میکند. این روش به طور قابل توجهی این امکان را فراهم میکند که نیاز پروتئین در ۲۴ ساعت ارزیابی شود، بدون اینکه به بدن زمان کافی برای تطبیق با مصرف کم پروتئین داده شود. مطالعاتی که از روش IAAO استفاده کردهاند، نشان دادهاند که میزان ۱.۲ g/kg/d برای مردان جوان سالم، مردان مسنتر و زنان مسنتر، میزان مناسبتری است.
شواهد بیشتر مبنی بر اینکه میزان فعلی RDA برای پروتئین کافی نیست از یک آزمایش بالینی تصادفی کنترلشده به دست میآید که در آن بزرگسالان سالم کمتحرک برای ۸ هفته در یک بخش متابولیک قرار گرفتند. شرکتکنندگان به یکی از سه رژیم غذایی با کالری بالا اختصاص داده شدند که ۴۰٪ بیشتر از کالری مورد نیاز برای نگهداری وزن بدن داشتند، اما میزان پروتئین آنها متفاوت بود: ۰.۷، ۱.۸ یا ۳.۰ g/kg/d. علیرغم اینکه رژیمهای با کالری بالا نشان دادهاند که باعث افزایش توده بدنی بدون چربی میشوند، در گروهی که رژیم کم پروتئین داشتند، توده بدنی بدون چربی به طور اندکی کاهش یافت، در حالی که در دو گروه دیگر که رژیمهای پروتئین بالاتر داشتند، توده بدنی بدون چربی افزایش یافت.
بنابراین، توصیه میکنیم که بزرگسالان سالم کمتحرک بدون اهداف خاص ترکیب بدن، حداقل ۱.۲ g/kg/d پروتئین روزانه مصرف کنند تا سلامت کلی بدن خود را پشتیبانی کنند.
محاسبه پروتئین روزانه بهینه برای بزرگسالان سالم و کمتحرک
کالج آمریکایی پزشکی ورزشی، آکادمی تغذیه و رژیمهای غذایی، و متخصصان تغذیه کانادا مصرف ۱.۲–۲.۰ g/kg/d را برای بهینهسازی بهبود از تمرین و ترویج رشد و نگهداری توده عضلانی زمانی که مصرف کالری کافی است، توصیه میکنند. این توصیه مشابه توصیههای انجمن بینالمللی تغذیه ورزشی (ISSN) است که مصرف پروتئین ۱.۴–۲.۰ g/kg را پیشنهاد میدهد.
با این حال، شواهد جمعشده نشان میدهند که ورزشکاران باید هدف خود را برای مصرف پروتئین در بخش بالایی این محدودهها قرار دهند. در واقع، در برخی موارد، حتی ممکن است بهتر باشد که از محدوده محاسبه پروتئین روزانه فراتر بروند.
مهم است که ورزشکاران، بهویژه آنهایی که در ورزشهایی با تقسیم وزن رقابت میکنند، نسبت قدرت، قدرت یا استقامت خود را به وزن بدنشان بهینه کنند تا مزیت عملکردی کسب کنند. برای ورزشکاران قدرتی، این معمولاً به معنای حداکثر کردن مقدار توده عضلانی است، زیرا عضله بزرگتر قادر به تولید نیروی بیشتر است. برای ورزشکاران استقامتی، این معمولاً به معنای کاهش چربی بدون از دست دادن توده عضلانی است.
یک متا آنالیز در سال ۲۰۱۸ گزارش داد که مصرف پروتئین به میزان ۱.۶ g/kg/d باعث حداکثر شدن افزایش توده بدنی بدون چربی ناشی از تمرین مقاومتی میشود؛ جالب اینجاست که بالاترین حد این بازه (۲.۲ g/kg/d) نشان میدهد که برخی افراد ممکن است از مصرف بیشتر از ۱.۶ g/kg/d بهرهمند شوند. علاوه بر این، ورزشکاران ممکن است از مصرف پروتئین تا ۲.۴–۲.۷ g/kg/d در دورههای محدودیت کالری بهرهمند شوند.
براساس شواهد موجود، چه یک ورزشکار به دنبال افزایش وزن برای حداکثر کردن افزایش توده عضلانی باشد و چه به دنبال کاهش وزن با کیفیت (یعنی کاهش چربی بدن در حالی که توده عضلانی را حفظ یا حتی افزایش میدهد)، مصرف پروتئین حداقل ۱.۶ g/kg/d به نظر میرسد بهترین باشد، با پتانسیل بهرهمندی بیشتر تا حدود ۲.۷ g/kg/d بسته به هدف ترکیب بدن ورزشکار و مرحله تمرینی
محاسبه پروتئین روزانه برای افزایش عضله
تمرین مقاومتی برای افزایش عضله ضروری است؛ شما نمیتوانید فقط به عضلاتتان آنچه را که نیاز دارند بدهید، بلکه باید به آنها دلیل بدهید تا رشد کنند.
طبق شواهد اخیر، افرادی که به دنبال افزایش عضله هستند باید هدف خود را برای مصرف پروتئین در محدوده ۱.۶–۲.۲ g/kg/d قرار دهند.
البته انتظار زیادی نداشته باشید. افزایش عضلات از مصرف پروتئین بیشتر، نسبتا کم است
یک متا-آنالیز در سال ۲۰۱۸ از آزمایشهای کنترلشده تصادفی که به طور متوسط ۱۳ هفته طول کشیده بودند، گزارش داد که مصرف پروتئین بیشتر باعث افزایش عضله به میزان حدود ۰.۳ کیلوگرم شد.
یک متا-آنالیز دیگر در سال ۲۰۲۰ از آزمایشهای مشابه که به طور متوسط ۲۰ هفته طول کشیده بودند، گزارش داد که مصرف پروتئین بیشتر باعث افزایش عضله به میزان حدود ۰.۴۸ کیلوگرم شد.
یک متا-آنالیز در سال ۲۰۲۲ از آزمایشهای مشابه که بیشتر آنها ۸ تا ۱۲ هفته طول کشیده بودند، گزارش داد که مصرف پروتئین بیشتر باعث افزایش عضله به میزان حدود ۰.۶ کیلوگرم شد.
اگرچه درست است که مصرف پروتئین بیشتر باعث افزایش عضله در اثر تمرینات مقاومتی میشود، اما بیشتر از حد لزوماً بهتر نیست. برخی شواهد نشان میدهند که مقدار آستانه حدود ۱.۶ گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز است؛ یعنی افزایش مصرف پروتئین فراتر از این مقدار در بیشتر افراد باعث افزایش بیشتر عضله نمیشود (جدول زیر را ببینید.
مصرف بهینه پروتئین روزانه برای افزایش عضله
یک سوال رایج این است که آیا توصیه مصرف پروتئین ۱.۶–۲.۲ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز برای افرادی که چاق هستند و به دنبال افزایش عضله هستند نیز صدق میکند، زیرا مصرف پروتئین محاسبهشده ممکن است نسبتا بالا باشد و بخش بزرگی از انرژی دریافتی روزانه را در این افراد تشکیل دهد. پاسخ کوتاه این است که در حال حاضر هیچ شواهد مستقیم برای نشان دادن تفاوت در نیاز به پروتئین روزانه برای افزایش عضله در افراد چاق وجود ندارد. همچنین دلایل مکانیسمی خوبی وجود دارد که نشان میدهد مصرف پروتئین روزانه برای افزایش عضله در افراد لاغر و چاق تفاوتی ندارد. با این حال، برای راحتی در مصرف یک رژیم غذایی انعطافپذیرتر، ممکن است بهتر باشد که به سمت انتهای پایین این محدوده (یعنی ۱.۶ گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز) حرکت کنید.
در نهایت، باید ذکر کرد که در حالی که مصرف پروتئین بیشتر از ۱.۶–۲.۲ گرم به ازای هر کیلوگرم در روز ممکن است باعث افزایش بیشتر عضله در افرادی که رژیم غذایی با انرژی کافی یا بیش از حد انرژی مصرف میکنند، نشود، اما ممکن است به کاهش افزایش چربی کمک کند. مطالعاتی که تغییرات ترکیب بدن در پاسخ به پرخوری را بررسی کردهاند، نشان دادهاند که مصرف پروتئین ۲.۴ تا ۴.۴ گرم به ازای هر کیلوگرم در روز ممکن است به کاهش افزایش چربی بدن کمک کند.
محاسبه پروتئین روزانه برای کاهش چربی
در حالی که ممکن است با یک رژیم غذایی معادل کالری (رژیمی که در آن میزان کالری دریافتی با میزان کالری مصرفشده برابر است) بتوان چربی از دست داد، برای حداکثر کردن کاهش چربی باید رژیم غذایی کمکالری (رژیمی که در آن کالری دریافتی کمتر از کالری مصرفشده است) مصرف کرد.
معایب رژیمهای کمکالری این است که اگرچه باعث کاهش چربی میشوند، ممکن است باعث کاهش قابل توجه توده بدن لاغر (۱۵٪ یا بیشتر از وزن کل کاهش یافته) شوند، به ویژه در صورتی که تمرینات مقاومتی انجام نشود. علاوه بر این، هر چقدر کسری کالری شدیدتر باشد، کاهش توده بدن لاغر بیشتر خواهد بود و هر چقدر فرد لاغرتر باشد، بیشتر مستعد از دست دادن توده بدن لاغر خواهد بود. به همین دلیل توصیه میشود که ورزشکاران به دنبال کاهش چربی و حفظ توده بدن لاغر، از یک رویکرد محافظهکارانه استفاده کرده و به تدریج وزن کم کنند، به طوری که سرعت کاهش وزن حدود ۰.۵٪–۱.۰٪ در هفته باشد.
در طول محدودیت کالری، میزان سنتز پروتئین عضلات (MPS) در هر دو حالت ناشتا و تغذیهشده کمتر است که منجر به یک تعادل منفی پروتئین میشود. مصرف یک رژیم غذایی پرپروتئین به حفظ توده لاغر در هنگام محدودیت کالری کمک میکند، زیرا سنتز پروتئین عضله را تحریک کرده و تعادل مثبت یا خنثی پروتئین را ترویج میکند.
در یکی از مطالعات، مردان مقاومتیکار رژیم کمکالری مصرف کردند که ۴۰٪ انرژی کمتر از میزان نیاز بدنشان فراهم میکرد و پروتئینهایی به میزان ۲.۳ یا ۱.۰ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز دریافت کردند. مقایسه گروه با پروتئین پایینتر با گروه با پروتئین بالاتر نشان داد که گروه با پروتئین بیشتر توده بدن لاغر کمتری از دست داد (−۰.۳ در مقابل −۱.۶ کیلوگرم) و کاهش چربی مشابهی داشت (−۱.۴ کیلوگرم).
در سایر مطالعاتی که از شرکتکنندگان مقاومتیکار یا ورزشکاران خواسته شده بود تا رژیمهای کمکالری مصرف کنند، مصرف پروتئین ۱.۶–۲.۰ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز باعث حفظ یا حتی افزایش توده بدن لاغر شد.
در مجموع، شواهد فعلی نشان میدهند که ورزشکاران و افراد لاغر باید به مصرف پروتئین ۱.۶–۲.۴ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز بپردازند تا کاهش چربی حداکثر شده و از دست دادن توده بدن لاغر به حداقل برسد، در حالی که به سمت انتهای بالای این محدوده میل کنند. مصرف بیشتر از ۲.۴ گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم در روز به نظر نمیرسد که اثر اضافی در حفظ توده بدن لاغر داشته باشد.
افرادی که دارای اضافه وزن یا چاقی هستند، اغلب هدفشان کاهش چربی است، زیرا کاهش وزن با بهبود نتایج سلامت مرتبط است و رژیمهای غذایی پرپروتئین برای رسیدن به این هدف بسیار موثر هستند. یکی از دلایل این است که رژیمهای پرپروتئین از کاهش مصرف انرژی استراحتی (REE) در طول کاهش وزن جلوگیری میکنند، به ویژه از طریق افزایش اثر حرارتی غذا و کاهش از دست دادن توده بدن لاغر. همچنین باعث احساس سیری بیشتر و گرسنگی کمتر نسبت به رژیمهای غذایی کمپروتئین میشوند.
دو مطالعه نشان دادهاند که مصرف یک رژیم پرپروتئین (۱.۶ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز) در هنگام محدودیت کالری باعث نسبت بهتری از کاهش چربی به کاهش توده بدن لاغر در مقایسه با یک رژیم کمپروتئین (۰.۸ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز) میشود.
علاوه بر این، متا-آنالیزها نشان دادهاند که در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی، رژیمهای غذایی پرپروتئین برای کاهش وزن، کاهش چربی، حفظ توده بدن لاغر و بهبود عوامل خطر متابولیک قلبی (مانند تریگلیسیریدها و فشار خون) موثرتر هستند. در بزرگسالان چاق یا دارای اضافه وزن، رژیم غذایی با ۱.۰۷–۱.۶ گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز (به طور متوسط ۱.۲۵ گرم به ازای هر کیلوگرم) منجر به کاهش بیشتر چربی و حفظ توده لاغر نسبت به رژیم کمپروتئین با ۰.۵۵–۰.۸۸ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز شد. برای اطلاع بیشتر به محاسبه پروتئین روزانه در ابتدای صفحه مراجعه کنید.
مصرف بهینه پروتئین روزانه برای بزرگسالان با اضافه وزن یا چاقی
برای بزرگسالان دارای اضافه وزن یا چاقی که رژیم کمکالری دارند و به دنبال کاهش چربی هستند، مصرف پروتئین بین ۱.۲–۱.۶ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز (۰.۵۵–۰.۷۳ گرم به ازای هر پوند) به نظر میرسد که بهینه باشد، حداقل بر اساس شواهد موجود، و ادامه مصرف پروتئین در این محدوده همچنین از حفظ وزن در طولانیمدت پشتیبانی خواهد کرد.
تحقیقات کمی در مورد مصرف پروتئین بالاتر از این محدوده در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی وجود دارد، که اعتماد به این ایده که مصرف پروتئین بیشتر ممکن است برای این افراد مفیدتر باشد را محدود میکند. با این حال، یک مطالعه وجود دارد که نشان داده مصرف پروتئین ۲.۴ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز به طور قابل توجهی ترکیب بدن را در شرایط کسری شدید کالری بهبود بخشیده است، در مقایسه با مصرف پروتئین ۱.۲ گرم به ازای هر کیلوگرم. بنابراین، به نظر میرسد که پیشنهاد مصرف پروتئین ۲.۴ گرم به ازای هر کیلوگرم در روز میتواند به افراد دارای اضافه وزن یا چاقی کمک کند تا ترکیب بدن خود را در هنگام محدودیت کالری بهینه کنند.
بنابراین با توجه به محاسبه پروتئین روزانه، افرادی که به دنبال کاهش چربی و در عین حال حداکثر کردن افزایش عضله در زمینه یک رژیم کمکالری هستند، ممکن است بخواهند مصرف پروتئین روزانه بین ۱.۶–۲.۴ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز را هدف قرار دهند. باید توجه داشت که ممکن است محدودیتهای عملی برای رسیدن به این میزان مصرف پروتئین در افراد با وزن بالاتر وجود داشته باشد: به عنوان مثال، فردی که ۱۰۰ کیلوگرم وزن دارد باید تا ۲۴۰ گرم پروتئین در روز مصرف کند.
مصرف بهینه پروتئین روزانه برای بزرگسالان مسن
سارکوپنی یک اختلال پیشرونده و عمومی در عضلات اسکلتی است که خطر ناتوانی، کاهش کیفیت زندگی و مرگ و میر را افزایش میدهد. این بیماری با کاهش قدرت عضلانی و توده عضلانی و همچنین کاهش عملکرد فیزیکی در موارد شدید مشخص میشود. تعریف بازبینیشده سارکوپنی در سال ۲۰۱۹ توسط گروه کاری اروپایی دوم (EWGSOP2) تأکید بیشتری بر قدرت عضلانی دارد، در حالی که در تعاریف قبلی بیشتر بر توده عضلانی تمرکز شده بود، زیرا از دست دادن قدرت عضلانی به نظر میرسد که پیشبینیکنندهتری برای نتایج منفی باشد. علاوه بر این، قدرت عضلانی ۲–۵ برابر سریعتر از توده عضلانی کاهش مییابد.
یک مرور در سال ۲۰۲۲ برآورد کرد که شیوع سارکوپنی در بزرگسالان زیر ۶۰ سال و بزرگسالان ۶۰ سال به بالا به ترتیب از ۶٪ تا ۳۶٪ و از ۱۰٪ تا ۲۷٪ متغیر است. شیوع سارکوپنی به نظر میرسد که بیشترین در اقیانوسیه و کمترین در آمریکای شمالی باشد.
شایعترین علت ضعف مرتبط با سن و سارکوپنی، از دست دادن عضلات است. بزرگسالان مسن معمولاً سالانه به میزان ۰.۵٪–۱٪ از توده عضلانی خود را از دست میدهند، قدرت عضلانی به میزان ۱٪–۳٪ و قدرت به میزان ۳٪–۴٪ از سال ۵۰ به بعد. از دست دادن قدرت عضلانی از حدود ۷۵ سالگی سرعت میگیرد و ممکن است هر سال ۳٪–۴٪ کاهش یابد. به همین دلیل است که ساخت عضله در طول دوران جوانی و میانسالی بسیار مهم است و حفظ عضلات و قدرت عضلانی در برابر روند پیری اولویت دارد.
علل از دست دادن عضلات
یکی از عوامل ممکن است کاهش فعالیت بدنی و سطح ورزش به طور معمول با افزایش سن باشد. بیشتر افراد همانطور که در گذشته ورزش میکردند، اکنون فعالیت کمتری دارند. پس این مورد را نیز در محاسبه پروتئین روزانه در نظر بگیرید. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهند افراد مسن نه تنها پروتئین کمتری از آنچه که باید مصرف میکنند، بلکه بدنشان نسبت به پروتئین واکنش کمتری دارد، پدیدهای به نام “مقاومت آنابولیک”. به عبارت سادهتر، اگر یک فرد جوان و یک فرد مسن هر دو ۲۰ گرم پروتئین مصرف کنند، پاسخ سنتز پروتئین عضله (MPS) در فرد جوان بیشتر خواهد بود.
توصیهها برای مصرف پروتئین در بزرگسالان مسن
به همین دلیل توصیه میشود که بزرگسالان مسن مصرف پروتئین را در اولویت قرار دهند و میزان مصرف بستگی به هدفها و شرایط خاص هر فرد دارد
بزرگسالان مسن که زندگی کمفعال دارند اما سالم هستند: باید حداقل ۱.۲ گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز مصرف کنند
بزرگسالان مسن که بیمار هستند، آسیب دیدهاند یا به دلیل جراحی یا استراحت در بستر بیحرکت هستند: باید حداقل ۱.۶ گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز مصرف کنند.
بزرگسالان مسن که قصد کاهش وزن دارند یا بزرگسالان فعال که قصد ساخت عضله دارند: باید ۱.۶–۲.۴ گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز مصرف کنند.
در نهایت، در حالی که به نظر میرسد افزایش مصرف پروتئین بین ۱.۲ و ۱.۶ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز میتواند در بیشتر بزرگسالان مسن باعث حفظ و افزایش توده عضلانی شود، فقط افزایش مصرف پروتئین ممکن است کافی نباشد — مصرف پروتئین کافی باید با تمرینات مقاومتی همراه باشد.
مقدار بهینه پروتئین روزانه برای گیاهخواران
این باور رایج است که گیاهخواران، یا افرادی که بیشتر پروتئین خود را از منابع گیاهی میگیرند، نیاز به مصرف پروتئین بیشتری دارند تا به اهداف ترکیب بدن خود دست یابند، زیرا منابع پروتئین گیاهی به طور معمول از کیفیت پایینتری نسبت به منابع پروتئین حیوانی برخوردار هستند.
کیفیت پروتئین
کیفیت پروتئین از نظر هضمپذیری پروتئین (یعنی مقدار یا نسبت آمینواسیدهای مشتق شده از پروتئین غذایی که در شکلی مناسب برای سنتز پروتئین بدن در دسترس قرار میگیرند) و پروفایل آمینواسیدی آن تعیین میشود. DIAAS (امتیاز آمینواسید ضروری قابل هضم) به عنوان روش ترجیحی برای تعیین کیفیت پروتئین استفاده میشود.
مزیتهای اصلی DIAAS نسبت به روش قبلی (PDCAAS) این است که DIAAS هضمپذیری آمینواسیدهای ضروری فردی را در نظر میگیرد و بر اساس هضمپذیری ایلئال (یعنی از دست رفتن مواد مغذی بین دهان و انتهای روده کوچک) است، برخلاف هضمپذیری مدفوعی که در PDCAAS استفاده میشود.
DIAAS ممکن است کمتر یا بیشتر از ۱۰۰% باشد، که ۱۰۰% نشاندهنده این است که پروتئین موجود در غذا تمام آمینواسیدهای ضروری را در مقادیر کافی فراهم میکند. این بدان معنی است که اگر غذا به میزان نیاز متوسط (EAR) برای پروتئین مصرف شود، نیاز به آمینواسیدها برطرف خواهد شد.
برای مثال، DIAAS ۹۰% به این معنی است که اگر فرد پروتئین مورد نیاز خود را فقط از این منبع پروتئینی مصرف کند، فقط ۹۰% از نیاز روزانه به آمینواسید محدودکنندهترین آمینواسید را از آن پروتئین تأمین خواهد کرد.
فرض بر برتری پروتئینهای گیاهی
سنتز پروتئین عضلانی (MPS) عمدتاً با افزایش سطح آمینواسیدهای ضروری در خون بعد از وعده غذایی تحریک میشود و لوسین یک آمینواسید ضروری بسیار مهم در این روند است که فرآیند سنتز پروتئین عضلانی را تحریک میکند. پروتئینهای گیاهی معمولاً محرک آنابولیک کمتری نسبت به پروتئینهای حیوانی ایجاد میکنند، زیرا به طور کلی مقادیر کمتری از آمینواسیدهای ضروری را دارند و اغلب کمبود یک یا چند آمینواسید خاص، معمولاً لیزین، متیونین و/یا لوسین را دارند.
همه آمینواسیدها برای سنتز پروتئین عضلانی ضروری هستند و به همین دلیل کمبود یکی از این آمینواسیدها ممکن است پاسخ MPS را مختل کند.
دلیل دیگری که پروتئینهای گیاهی به عنوان ضعیفتر در نظر گرفته میشوند.
یکی دیگر از دلایل در نظر گرفتن پروتئینهای گیاهی به عنوان ضعیفتر، به هضمپذیری پایینتر آنها برمیگردد، که عمدتاً به دلیل حضور فاکتورهای ضد تغذیهای در آنها است. این ترکیبات شامل فیتاتها، ساپونینها و تاننها هستند که در غذاهای گیاهی کامل یافت میشوند و هضم و جذب پروتئین در دسترس را مختل میکنند. با این حال، پودرهای پروتئین گیاهی که از این ترکیبات خالی هستند، به اندازه پروتئینهای حیوانی هضمپذیر هستند.
مطالعات MPS حاد
همه آمینواسیدها برای سنتز پروتئین عضلانی ضروری هستند و به همین دلیل کمبود یکی از این آمینواسیدها ممکن است پاسخ MPS را مختل کند.
دلیل دیگری که پروتئینهای گیاهی به عنوان ضعیفتر در نظر گرفته میشوند.
یکی دیگر از دلایل در نظر گرفتن پروتئینهای گیاهی به عنوان ضعیفتر، به هضمپذیری پایینتر آنها برمیگردد، که عمدتاً به دلیل حضور فاکتورهای ضد تغذیهای در آنها است. این ترکیبات شامل فیتاتها، ساپونینها و تاننها هستند که در غذاهای گیاهی کامل یافت میشوند و هضم و جذب پروتئین در دسترس را مختل میکنند. با این حال، پودرهای پروتئین گیاهی که از این ترکیبات خالی هستند، به اندازه پروتئینهای حیوانی هضمپذیر هستند.
نتایج کلی
مطالعات نشان میدهند که یک رژیم غذایی گیاهخواری با پروتئین بالا که شامل منابع مختلف پروتئین گیاهی باشد، میتواند نرخهای سنتز پروتئین عضلانی روزانه را به اندازه رژیم غذایی گوشتخوار که از منابع پروتئین حیوانی غنی است، تحریک کند. با این حال، محدودیت این مطالعات این است که آنها از ایزولهها یا کنسانترههای پروتئین گیاهی استفاده کردهاند، نه غذاهای گیاهی کامل که هضمپذیری پروتئین و جذب آمینواسیدهای مؤثر در پاسخ MPS را بهبود میدهند.
افراد مسن
مناسب است که دادههای مربوط به پاسخ سنتز پروتئین عضلانی (MPS) پس از مصرف پروتئینهای گیاهی و حیوانی در افراد جوان و مسن (≥ ۶۵ سال) جداگانه بررسی شوند، زیرا افراد مسن نسبت به اثرات آنابولیک پروتئین مصرفی حساسیت کمتری دارند. به همین دلیل، منبع پروتئین ممکن است تأثیر بیشتری در این گروه سنی داشته باشد.
یک مطالعه در افراد مسن نشان داد که مصرف ۲۰ یا ۴۰ گرم پروتئین سویا باعث افزایش MPS در حالت استراحت نشد، در حالی که مصرف ۲۰ یا ۴۰ گرم پروتئین وی باعث افزایش MPS شد. در همین مطالعه، مصرف ۲۰ گرم پروتئین سویا پس از تمرین مقاومتی باعث افزایش MPS نشد، اما مصرف ۴۰ گرم پروتئین سویا یا ۲۰ یا ۴۰ گرم پروتئین وی باعث افزایش MPS شد.
در مطالعه دیگری در افراد مسن که مصرف پروتئین گندم را با پروتئین وی و کازئین مقایسه کرده بود، ۳۵ گرم پروتئین کازئین باعث افزایش MPS در حالت استراحت شد، اما ۳۵ گرم پروتئین گندم یا پروتئین وی این اثر را نداشت. با این حال، مصرف ۶۰ گرم پروتئین گندم باعث افزایش MPS شد.
این دادهها نشان میدهند که در مقایسه با منابع پروتئینی حیوانی، ممکن است دوزهای بالاتری از پروتئینهای گیاهی برای تحریک پاسخ MPS قوی در افراد مسن نیاز باشد.
مطالعات بلندمدت
در خصوص مطالعات بلندمدتی که MPS را در طول زمان بیشتری از چند ساعت اندازهگیری کردند یا بهتر است بگوییم، تغییرات توده عضلانی را در چند ماه بررسی کردند — زیرا تغییرات حاد در MPS لزوماً نشاندهنده تغییرات در توده عضلانی در طول زمان نیست — دو مطالعه اصلی وجود دارد که باید در مورد بزرگسالان جوان بررسی شوند.
هر دو مطالعه مداخله تمرین مقاومتی را شامل شدند و شرکتکنندگان را به مصرف یک رژیم غذایی با پروتئین بالا (≥۱.۶ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز) اختصاص داده بودند که بیشتر از منابع حیوانی یا به طور انحصاری از منابع گیاهی تأمین میشد، و هر دو مطالعه نشان دادند که افزایشهای مشابهی در توده عضلانی بین گروهها پس از چند ماه مشاهده شده است.
یک جزئیات مهم در هر دو مطالعه این بود که بیش از نیمی از پروتئین مصرفی گروه گیاهخواران از کجا تأمین شده بود. در یکی از مطالعات، بیش از نیمی از پروتئین مصرفی شرکتکنندگان از سویا بود، که برخلاف دیگر منابع پروتئینی گیاهی، به عنوان پروتئین “عالی” شناخته میشود (یعنی DIAAS ≥۱۰۰) و نیازهای آمینواسیدهای ضروری بزرگسالان را برآورده میکند.
در مطالعه دیگر، بیش از نیمی از پروتئین مصرفی شرکتکنندگان از پروتئین میکروبی بود که از قارچ Fusarium venenatum مشتق شده است. پروتئین میکروبی یک منبع پروتئینی گیاهی منحصر به فرد است که به طور نسبی غنی از آمینواسیدهای ضروری است و به ویژه حاوی لوسین است. همچنین نشان داده شده که این پروتئین نرخهای MPS را بیشتر از پروتئین شیر تحریک میکند
در مجموع، شواهد موجود در بزرگسالان جوان نشان میدهند که تا زمانی که مصرف پروتئین روزانه به میزان کافی بالا باشد و از منابع متنوع پروتئین گیاهی با تأکید بر منابع با کیفیت بالاتر استفاده شود، گیاهخواران برای ساخت عضله نیاز به پروتئین بیشتر از گوشتخواران ندارند.
متأسفانه، مطالعات مشابه در افراد مسن وجود ندارد. در حال حاضر، تنها مطالعه بلندمدت موجود، مقایسه نرخهای روزانه MPS در طول ۳ روز بین گروهی بود که رژیم گیاهخواری غنی از پروتئین میکروبی (۵۷% از پروتئین دریافتی) و رژیم گوشتخواری با مقدار پروتئین مشابه مصرف میکردند. در این مطالعه تفاوتی در نرخهای روزانه MPS بین گروهها مشاهده نشد. تحقیقات بیشتری نیاز است تا مشخص شود که آیا رژیمهای گیاهخواری با پروتئین بالا و رژیمهای گوشتخواری تأثیرات مشابهی بر توده عضلانی در افراد مسن دارند
استراتژیها برای بهبود ویژگیهای آنابولیک منابع پروتئین گیاهی
شواهد موجود نشان میدهند که در زمینه یک رژیم غذایی با پروتئین بالا (≥۱.۶ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز)، منبع پروتئین تأثیر زیادی بر تغییرات ترکیب بدن ندارد؛ یعنی گیاهخواران برای ساخت عضله نیاز به مصرف پروتئین بیشتر از همتایان گوشتخوار خود ندارند. با این حال، شواهد در این زمینه محدود هستند، به ویژه در مورد افراد مسن. بنابراین، گسترش استراتژیها برای حداکثر کردن پتانسیل آنابولیک منابع پروتئین گیاهی ارزشمند است.
یکی از راههای جبران کمبود آمینواسید ضروری محدودکننده، مصرف بیشتر پروتئین است، همانطور که در مطالعهای در افراد مسن دیده شد که افزایش MPS با مصرف ۶۰ گرم پروتئین گندم صورت گرفت اما با ۳۵ گرم این اتفاق نیفتاد. با این حال، این استراتژی در مورد پودرهای پروتئین گیاهی عملی است، اما ممکن است برای بیشتر غذاهای گیاهی کامل کاربردی نباشد.
یک استراتژی جایگزین و معمولاً عملیتر این است که منابع پروتئین گیاهی با پروفایلهای آمینواسیدی مختلف در یک وعده غذایی ترکیب شوند تا مقادیر کافی از همه آمینواسیدهای ضروری به دست آید. به عنوان مثال، یک منبع پروتئین گیاهی که لیزین کمتری دارد اما متیونین بیشتری دارد (مثلاً ذرت، شاهدانه، برنج قهوهای) میتواند با منبع پروتئین گیاهی که متیونین کمتری دارد اما لیزین بیشتری دارد (مثلاً نخود، سویا) ترکیب شود.
راه دیگر برای غلبه بر کمبود یک آمینواسید ضروری و افزایش پتانسیل آنابولیک منابع پروتئین گیاهی، استفاده از مکملهایی است که حاوی یک یا چند آمینواسید ضروری هستند که در منبع پروتئینی در مقدار کافی موجود نیستند. لوسین گزینه بسیار خوبی است، زیرا مقدار کافی لوسین برای آغاز پاسخ MPS به تغذیه ضروری است. همچنین، نشان داده شده است که مکمل کردن دوز غیر بهینه پروتئین با لوسین میتواند MPS را به اندازه یک دوز بهینه پروتئین افزایش دهد.
تحقیقات بیشتری برای تأیید اثربخشی این استراتژی نیاز است، اما یک مطالعه روی جوندگان نشان داد که افزودن لوسین آزاد به پروتئین گندم برای همسانسازی مقدار لوسین با پروتئین وی منجر به افزایشهای مشابه در MPS بین گروهها شد.
در تحقیقی که به تازگی در سال 2023 انجام شد، رابطه بسیار قویای بین تعادل کلی پروتئین بدن و مصرف پروتئین شناسایی شد: به طور خاص، مصرف پروتئین بیشتر در یک وعده غذایی — تا 2.0 گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن (مقدار بیشتر مورد بررسی قرار نگرفته بود) — منجر به افزایش تعادل مثبت پروتئین در بدن شد.
ممکن است اینطور باشد که در طول یک دوره 3 تا 4 ساعته پس از مصرف غذا، مقدار مشخصی از پروتئین باعث بیشترین واکنش سنتز پروتئین ماهیچهای (MPS) شود و مصرف مقدار بیشتری پروتئین در آن زمان تاثیری بر MPS نداشته باشد؛ با این حال، این لزوماً به این معنی نیست که مصرف بیشتر پروتئین نمیتواند باعث تحریک بیشتر MPS شود، اگر MPS در یک دوره پس از غذا طولانیتر اندازهگیری شود.
همان تحقیق کنترلشده تصادفی 2023 که در بالا اشاره شد، به این سوال پاسخ داد. در این تحقیق، مردان جوان فعال بهطور تفریحی 25 گرم یا 100 گرم پروتئین شیر را پس از انجام تمرینات مقاومتی مصرف کردند و MPS را به مدت 12 ساعت اندازهگیری کردند. در 4 ساعت اول، هیچ تفاوتی در MPS بین دوزهای پروتئینی مشاهده نشد – اما از 4 تا 12 ساعت، نرخ MPS با 100 گرم پروتئین 40٪ بیشتر از 25 گرم پروتئین بود.
بنابراین، در مورد مصرف مقدار بسیار زیادی پروتئین در یک وعده غذایی، هیچ پروتئین “اضافی” که “ضایع” شود وجود ندارد، همانطور که معمولاً مطرح میشود. بدن همه پروتئینی را که مصرف میشود، دیر یا زود در ماهیچهها یا سایر بخشها تجزیه و استفاده میکند.
با توجه به شواهد موجود، به نظر نمیرسد که محدودیت عملی برای پاسخ آنابولیک کلی — که شامل سنتز و تجزیه پروتئین بدن و ماهیچهای است — در مصرف پروتئین در یک وعده غذایی وجود داشته باشد (بجز محدودیتهای فیزیکی دستگاه گوارش). با این حال، ممکن است هنوز مزیتی در تقسیم مصرف پروتئین روزانه در چند وعده غذایی برای ترویج افزایش حجم عضلانی وجود داشته باشد، حتی اگر تنها به منظور تسهیل دستیابی به هدف پروتئینی روزانه باشد.
محاسبه پروتئین روزانه پس از تمرین؟
طبق حکمت سنتی، یک دوره محدود پس از تمرین وجود دارد که در آن مصرف برخی مواد مغذی باعث پاسخ آنابولیک بهتر میشود که به حداکثر رساندن تطابقهای عضلانی ایجادشده توسط تمرین کمک میکند. این دوره به عنوان “پنجره آنابولیک” شناخته میشود و تصور میشود که حدود یک ساعت پس از پایان تمرین دوام دارد. بر اساس این نظریه، معمولاً پس از تمرین یک شیک پروتئین بلافاصله مصرف میشود.
درست است که چند مطالعه نشان دادهاند که افزایشهای قابل توجهتری در سنتز پروتئین ماهیچهای (MPS) زمانی که پروتئین بلافاصله پس از تمرین مصرف میشود نسبت به تأخیر در مصرف وجود دارد، اما این مطالعات از مداخله تمرینات هوازی استفاده کردهاند و محدودیتهای دیگری نیز داشتند (مثلاً یکی از آنها در سگها انجام شد). در مقابل، نشان داده شده که مصرف یک نوشیدنی حاوی کربوهیدرات و آمینواسیدهای ضروری یک یا سه ساعت پس از تمرین مقاومتی باعث افزایش معادل MPS میشود.
با این حال، اندازهگیریهای فوری MPS لزوماً با تغییرات در توده عضلانی در طول زمان همراستا نیستند. بنابراین، باید توجه بیشتری به مطالعاتی معطوف شود که تغییرات در توده لاغر و قدرت را در طول زمان اندازهگیری کردهاند، چرا که اینها در نهایت نتایج مورد نظر هستند. شواهد از آزمایشات کنترلشده تصادفی که تطابقهای ایجادشده توسط تمرین مقاومتی را در طول چند هفته ارزیابی کردهاند، وجود پنجره آنابولیک را پشتیبانی نمیکنند. به جای زمانبندی مصرف پروتئین، شواهد موجود نشان میدهند که مصرف کل پروتئین روزانه عامل اصلی تطابقهای عضلانی است.
حتی اگر پنجره آنابولیک بهتر به عنوان درب گاراژ توصیف شود، چون MPS حداقل به مدت 24 ساعت پس از تمرین مقاومتی بالا باقی میماند، این نباید بهعنوان دلیلی برای تأخیر در مصرف پروتئین بلافاصله پس از تمرین اشتباه گرفته شود. اگرچه هیچ چیز خاصی در مورد مصرف شیک پروتئین بلافاصله پس از تمرین وجود ندارد، نسبت به مصرف پروتئین در زمان دیگری از روز، هر پروتئین اضافی در دوره پس از تمرین به مصرف کل پروتئین روزانه حداقل 1.6 گرم به ازای هر کیلوگرم بدن کمک خواهد کرد.
در مورد مقدار بهینه پروتئین، همان توصیههای بخش “چقدر پروتئین در هر وعده غذایی؟” بهطور کلی برای دوره پس از تمرین اعمال میشود: 0.24–0.6 گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن؛ و باز هم، توصیه میشود که بزرگترها و افرادی که چاقی دارند به سراغ حد بالای این بازه بروند.
قابل توجه است که نوع تمرین انجامشده ممکن است بر دوز بهینه پروتئین تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، در حالی که مطالعاتی که از شرکتکنندگان خواسته بودند تمرینات مقاومتی پایینتنه انجام دهند نشان دادند که دوزهای تک 20 و 40 گرم پروتئین وی باعث افزایشهای مشابه در MPS شدند، مطالعهای که از شرکتکنندگان خواسته بود تمرینات مقاومتی کل بدن را انجام دهند نشان داد که مصرف 40 گرم پروتئین باعث تحریک MPS بیشتر از 20 گرم پروتئین شد. هنوز مشخص نیست که آیا 30 گرم پروتئین باعث تحریک MPS به همان اندازه 40 گرم پروتئین پس از تمرین مقاومتی کل بدن میشود یا خیر.
در مورد تمرینات استقامتی، مطالعهای که از شرکتکنندگان آموزشدیده در استقامت خواسته بود 90 دقیقه تمرین استقامتی ممتد در حالت ناشتا انجام دهند و سپس 45 گرم کربوهیدرات همراه با مقادیر مختلفی از پروتئین مصرف کنند، نشان داد که در حالی که 30 گرم پروتئین باعث تحریک بیشتر MPS نسبت به 15 گرم پروتئین شد، هیچ تفاوتی در نرخ MPS بین 30 و 45 گرم پروتئین وجود نداشت.
قابل توجه است که دوز نسبی پروتئین مورد نیاز برای حداکثر کردن واکنش MPS در این مطالعه بهطور میانگین 0.49 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بود که بیشتر از نیاز گزارششده پس از تمرین مقاومتی است. چرا نیاز به پروتئین ممکن است پس از تمرین استقامتی بیشتر باشد، هنوز مشخص نیست، اما احتمالاً بیشتر به تجزیه پروتئین و دفع اکسیداتیو کل بدن آمینواسیدها در طول تمرین مرتبط است.